قال رسول الله (ص):اذا ماتَ العالِم ثُلِمَ فی الإسلام ثُلمةً لا یَسُدها شَيء(هرگاه عالمي از دنيا برود رخنه ای در اسلام پیدا میشود که چیزی جاي خالي او را پر نمی کند)

مختصري از زندگينامه فیلسوف گرانقدراستاد  فقيد حضرت  حجت الاسلام والمسلمين حاج سيد جعفر صابري

تولد

حجت الاسلام والمسلمين حاج سيد (ابراهیم) جعفر صابري در سال 1347 هجري شمسي  در خانواده اي مذهبي  ديده به جهان گشود .از همان سنين كودكي تحت  راهنمايي هاي  پدر بزرگوارشان به تحصيل علوم اسلامي پرداختند.پدر ايشان حاج سيد سبحان صابري از علماي عارف ومشهوربودند كه ايشان نيز در سال .........در سن ... فوت گرديده و در حرم مطهر امام رضا (ع) دفن مي باشند .

تحصيلات

ايشان بعداز اتمام تحصيلات دوره متوسطه دوروس حوزه علميه را زير نظر اساتيد بزگواري همچون آیة الله رضا زاده ،مرحوم آیة الله فلسفي ومرحوم آیة الله فقیه سبزواری به پايان  رساندند وهمزمان  مدرك  كارشناسي ارشد  در رشته فلسفه  از دانشگاه علوم اسلامي رضوي را كسب كردندودر حال گذراندن دوره دکترا بوده که مریضی مجالشان نداد. ایشان سالهاي مديدي را به تدريس علوم حوزوي و تربيت طلاب جوان گذراندند .

برجستگي علمي 

  در بين علما ی حاضر در زمينه فقه واصول وفلسفه اسلامي ايشان سر آمد بودند وآثار ومقالاتی از ایشان بجای مانده که میتوان به كتاب <امامت از نظر سيد مرتضي وقاضي عبدالجبار> اشاره نمود.

 

 

اخلاص و دلسوزی به شاگردان

   یکی از روحانیون جوان در باره ایشان می گوید: ما اخلاص را در تمام کردار و گفتار استاد مشاهده می کردیم و این باعث ایجاد محبت و اعتماد زیاد طلبه ها به ایشان شده بود به نحوی که در امور مهم زندگی مان با ایشان مشورت می کردیم.     

شکر گذاری

همیشه شکر گزار خداوند بودند حتی درسالهای کسالت هرگز کسی از زبان ایشان نشنیده که فرموده باشند من مریض هستم. فقط در روزهای اواخر عمر با برکت و کوتاه خود یک مرتبه به برادرشان فرمودند:

کسالت من رو به بهبود نیست.

 

تشکل اسلامی شهر کسل آلمان

ایشان در سال 1384 جهت معاجه به آلمان رفتند و پزشکان به ایشان گفته بودند به جهت طولانی بودن دوره درمان باید در آلمان بمانند. در همان ایام درمان هم ایشان از مسئله تبلیغ دین لحظه ای دریغ نفرمودند و با همان کسالت شدید در آلمان نیز منبر و موعظه را برپا می داشتند و برای نسل جوان در آنجا کلاسهای اسلامی تدریس می فرمودند و نتیجه حضور و بیانات خالصانه ایشان در بین استقبال گرم خواهران وبرادران هموطن در شهر کسل و اخلاص و علاقمندی مردم مومن و مخلص ما, باعث انسجام و خرید مرکز اسلامی در این شهر گردید که باقیات الصالحاتی عظیم می باشد.     

خدمت به مردم 

هر گاه از ایشان برای مجلس و منبری تقاضا می شد رد نمی فرمودند حتی  اگر کسالت داشتند مجالس دینی را  از راههای دور می پذیرفتند و می فرمودند در حوزههای علمیه با خمس همین مردم درس خوانده ایم و حالا نیاز دینی یشان را باید ادا کنیم.

آخرین روشنگر ی های شمع

زمانی که یکی از بستگانشان به ایشان عرض کرده بود که چون شما کسالت دارید دیگر منبر نروید ایشان فرمودند:

می خواهم چون پدرانم در راه منبر و دین جدم بمیرم

و همین گونه هم شد برادر ایشان می گویند: زمانی که از منبرهای عاشورای حسینی از شهر کسل آلمان به هامبورگ برگشتند ضعیف تر شده بودند و نمی توانستند غذا میل بفرمایند. ایشان را به بیمارستان بردیم در حالی که خانواه شان در مشهد مقدس بودند ودرنیمه شب 21 ماه مبارک محرم به دور از زن وفرزند غریبانه به دیدار جد بزرگوارشان شتافتند.  

 

عشق  يعني از حسين  آموختن

عشق يعني   همچو  شمعي سوختن 

 

عشق يعني   از جهان بيگانگي

عشق   يعني   پاكي  و   دلدادگي

 

عشق  يعني  خوشنودي  پروردگار

عاشقانه  پر  كشيدن  سوي  يار

 

                                       

                             

 

بازگشت به بالا

Template Design:Gitisystem