مرحوم حاج سید سبحان صابری فرزند حاج سید جعفر فرزند سید رضا در شهر باستانی هرات، محلهی بازار خشک و در خانوادهای مذهبی و متدین چشم به جهان گشود. ایشان یگانه فرزند در خانواده بودند و در کنار پدر و مادر خود پرورش یافته و گذراندند و اکثر دروس دینی و قرآن و فارسی و ادبیات را نزد پدر بزرگوار خود آموختند و شاگرد ایشان بودند؛ و هنر و خطاطی و نویسندگی را نزد استاد حاج محمدعلی عطار هروی فراگرفت. ایشان همیشه در حسینیه و مساجد بهعنوان خدمتگزار و مسئول حضور داشته و تشکیل هیئتهای مذهبی میدادهاند و همیشه مسئول یکی از حسینیهها بودند. مثلاً در شهر هرات مسئول گردانندگی حسینیه بیرجندیها بوده و در ماههای رمضان، محرم و صفر و ولادتها مراسمهای باشکوهی برگزار مینمودند و افراد زیادی به آنجا آمده و شرکت میکردند؛ و ازآنجاییکه در حسین حضور داشتند و با مردم ارتباط نزدیکی داشتند افراد مستضعف وبی بضاعت را شناسایی کرده و آنها را به افرادی که قصد کمک داشتند معرفی کرده و بهاصطلاح آن زمان برای آنها رقعه یا نامهای داده و آنها را به آنجا حواله کرده و میتوانستند از کمکهای نقدی و غیر نقدی آنها بهرهمند شوند؛ و بعد از آن شخصی به نام مرحوم حاج نظر محمد قالیفروش که قصد ساخت حسینیهای را داشته از ایشان کمک میگیرد.
ازآنجاکه ساخت مسجد و حسینیه ثواب و حسنهی زیادی دارد ازاینرو ایشان از اول در ساخت این مکان مقدس حضورداشته و همکاری میکردند؛ و هزینههای ساخت این حسینیه که حسینیهی نظری نام دارد از اموال شخصی مرحوم حاج نظر محمد بود؛ و مرحوم حاج سید سبحان مسئول گردانندگی حسینیه و هیئتامنا بودند و این حسینیه که در بازار عراق میباشد یکی از بزرگترین حسینیههای باشکوه شهر هرات قرار گرفت؛ و در اواخر زندگی در هرات منزلی در محله بازار عراق خریداری کردند و در نزدیکی منزل خود در بازار عراق کوچه خندق گنج چندین منزل را خریداری کرده و آنها را به نام مسجد صابری ساختند که هماکنون نیز در آن نماز جماعت و مراسمهای دیگر برگزار میشود؛ و تا هنگام زندگی ایشان بهصورت منظم نماز صبح و ظهر و مغرب را به جماعت در این مسجد برگزار میکردند؛ و همچنین کارهای دیگری در این مسجد انجام میشد و افراد زیادی در آن باسواد شده و بهجایی رسیدند و در آن قرآن و کتابهایی مانند پنج کتاب، بوستان و گلستان، کتاب حافظ جامع المقدمات، ادبیات فارسی، ادبیات عربی، صرف و نحو، شرح عوامل و ... تدریس میشده است و شاگردان زیادی داشته و افراد زیادی عالم شدند؛ و در منزل خود کتابهای زیاد و گوناگونی ازجمله کتابهای مذهبی و تاریخی و تاریخ اسلام را جمعآوری کرده و مورد استفاده خود و در اختیار دیگران قرار میدادند؛ و اکثر علمای شهر هرات کتابهای موردنیاز خود را از ایشان امانت میگرفتند. همهی کتابهای مذهبی و تاریخی اسلامی و ادیان را در حد حفظ بودند و در هر جا پاسخهای مذهبی مردم را میدادند؛ و در خصوص تاریخ چهارده معصوم و روضههایی که گفته میشد و صحت و درستی آن تبحر داشتند. در زمانهایی که در منزل بودند به مطالعهی کتب پرداخته و تحقیقات ارزشمندی در زمینهی قرآن و تفسیر آن و احادیث و روایات داشتند. پدر ایشان مرحوم حاج سید جعفر شخصی عالم و باتقوا و متدین بودند که به عتبات عالیات خصوصاً کربلا مشرف میشدند و مردم از بیانات و راهنماییها و دعاهای ایشان بهره میبردند؛ و زمانی که در آنجا مدتی اقامت داشتند بیمار شده بودند؛ و همیشه میگفتند که آرزویم این بوده که در حرم ائمه اطهار مدفون شوم و شاید قسمت هم همین بوده که من اینجا بیمار شوم و در کنار جد بزرگوار خود حضرت سیدالشهدا علیهالسلام مدفون شوم و در همان شهر ماندند و بیماری ایشان شدت یافت لذا وصیت کردند که من را در حرم اباعبدالله... دم در کفشداری حرم دفن کنید که هنگامیکه زائرین امام حسین ع برای زیارت میآیند از روی قبر من عبور کنند تا اینکه گردوغبار کفش زائرین روی قبر من قرار گیرد.
هماکنون قبر ایشان در صحن اباعبدالله الحسین در مکان کفش کن قرار دارد که زائرین از روی قبر گذشته و برای زیارت امام حسین میروند. مرحوم سید سبحان صابری مدت زیادی را در شهر هرات زندگی کرده و در علوم دینی و اعتقادی و عرفان نزد اساتید و عرفای زیادی بوده و با آنها زندگی کردند؛ و در قسمت عرفان و اذکار و اوراد و همچنین خاصیتهای آیات الهی و اسماء اعظم الهی و ادعیهای که از ائمه علیهالسلام وارد شده، ید طولایی داشته و اطلاعات زیادی داشتند. مخصوصاً در خواص آیات شریفه و آیات الهی که در آن ممارست و حفظ کرده و از آن برای خود و دیگران بهره میبردند؛ و بیشتر سورههای قرآن، بندهای دعای جوشن کبیر و جوشن صغیر و ادعیهی زیادی را حفظ بودند مردم در شهر هرات چه شیعه و سنی به ایشان عقیدهی خاصی داشتند و به نظراتشان احترام گذاشته و به ایشان مراجعه میکردند ایشان که اکثر اوقات مشغول ذکر و دعا و اخلاص بودند خداوند به برکت دعایشان حوائج مردم را برآورده میکرد و مردم از دعا و ذکر ایشان بهره میبردند؛ و به برکت نفس پاکی که خدا به ایشان داده بود که برای کسی که دعا میکردند دعایشان در حق او مستجاب میشد و اگر مریضی داشت به برکت دعایشان شفا مییافت؛ و امراضی که لاعلاج بودند و یا پزشک آنها را جواب رد داده نزد حاجآقا آمده ولی ایشان ناامید نمیکردند و میگفتند که نباید از خدا ناامید شد و همانطور که درد را داده شفا نیز میدهد و برای آنها دعا میکردند و اکثر آنها شفا پیدا میکردند و حتی اگر کسی در هنگام زایمان دچار مشکل میشد به حاجآقا مراجعه میکردند و دعایی را نزد آن زن میبردند و مشکل حل میشد؛ و اگر دردهایی در بدن یا سر خود احساس میکردند پس از مراجعه به ایشان خداوند آنها را شفا میداد. همچنین مورد اعتماد در حل مشکلات و دعاوی مردم و مسائل دینی و اجتماعی و خانوادگی بودند؛ و ازآنجاییکه خداوند به ایشان عنایت کرده بود و همچنین از خصائص پدر خود بهره برده بودند همیشه عادت به خواندن قران و آیات شریفه داشتند و آن را ترک نمیکردند. به نقل از فرزند بزرگ ایشان حاج سید حسین آقا که میگویند: پدرم همیشه صبحها قبل از طلوع آفتاب و بعد از نماز صبح سه جزء از قرآن به همراه سورهی الرحمن، والنجم، اذا واقعه را باید همهروزه میخواندند و کمی که از طلوع آفتاب میگذشت این آیات تمام میشد؛ و این یکی از عاداتی بود که ایشان داشتند و ما اینها را میدیدیم.